چِرْکمُرد: چِرکو. بد شسته شده طوری که هیچوقت چرکش پاک نشود.
نمونه: کربلایی خداداد که سر وگردنش را در شال چِرکمُرد شتری رنگش پوشانیده بود. ( کلیدر ج ۹ص ۲۴۵۰ ) محمدجعفر نقوی
نمونه: کربلایی خداداد که سر وگردنش را در شال چِرکمُرد شتری رنگش پوشانیده بود. ( کلیدر ج ۹ص ۲۴۵۰ ) محمدجعفر نقوی
چرکمُرد : [عامیانه، اصطلاح] پر چرک و کثیف.