چرچی

لغت نامه دهخدا

چرچی. [ چ َ ] ( ص ، اِ ) پیله ور. رجوع به پیله ور شود.

فرهنگ فارسی

پیله ور

فرهنگ عمید

پیله ور، فروشندۀ دوره گرد که اشیای خرده ریزه می فروشد.

گویش مازنی

/cherchi/ چرخه - قیچی مخصوص تراشیدن پشم ۳دو کارد فولادی تیز، مانند قیچی که پشم های گوسفندان را با آن چینند & فروشنده ی دورگرد پیله ور

پیشنهاد کاربران

یک ضرب المثل ترکی می گوید:
چرچی اشَّگین تعریفلر، احمق آرْوادیْن.
ترجمه: پیله ور خرش را تعریف می کند و احمق هم زنش را.
در زبان لری به معنای دورگرد فروشنده استفاده میشود که چر به معنای چرخیدن و چی هم ترکیب پیشه سازیه
چرچ در زبان مازندرانی به تکرار جمله یا واژه گفته می شود و چرچی، دوره گردی است که با تکرار جملاتی بار خود را می فروشد.

بپرس