چرچ لو

لغت نامه دهخدا

چرچلو. [ چ ِ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب میناب شهرستان مراغه که در 19هزارگزی شمال باختر میاندوآب و 15هزارگزی باختر ارابه رو میاندوآب به میناب واقع است. جلگه و معتدل است و 369 تن سکنه دارد. آبش از زرینه رود و آب چاه ، محصولش غلات ، چغندر، کشمش و بادام ، شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی جاجیم بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

چرچلو. [ چ ِ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر که در 16هزارگزی جنوب خاوری هوراند و 28500گزی شوسه اهر به کلیبر واقع است.کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی است و 215 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود قره سو، محصولش غلات ، پنبه ، برنج و سردرختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی بافتن فرش و گلیم و راهش مالرو است. این ده مسکن ایل حسینکلو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران