چرویده
لغت نامه دهخدا
او سنگدل و من بمانده نالان
چرویده و رفته ز دست چاره .
منجیک ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
|| دویده. ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به چرویدن شود.
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید