چروکیدن
مترادف چروکیدن: چروک خوردن، چین وچروک دار شدن، ناصاف شدن، بی اتو شدن
متضاد چروکیدن: صاف شدن، اتودار شدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) چروک یافتن پرچین و چروک گردیدن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
چین دادن، چروکیدن، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن
چروکیدن، اغوا کردن، چین چین و موج دار کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید