چرندگویی


معنی انگلیسی:
prattle

لغت نامه دهخدا

چرندگویی. [ چ َ رَ ]( حامص مرکب ) یاوه گویی. حرف مفت زنی. مهمل بافی. پرت و پلا گویی. رجوع به چرند و پرند گفتن و چرندگوی شود.

فرهنگ فارسی

یاوه گویی . حرف مفت زنی

دانشنامه آزاد فارسی

چَرَندگویی
(یا: چرندیات) اصطلاح بعضی از مطرب ها برای مشخص کردن نوعی آواز ضربی که لوطی ها یا مطرب های دوره گرد و نیز حاجی فیروزها می خواندند. این آواز ضربی عبارت است از خواندن ابیاتی براساس ریتم کودکانه که از نظر معنایی با هم ارتباط چندانی ندارند، مثل «بشکن بشکنه، بشکن/من نمی شکنم، بشکن/رو لنگ و قدیفه، بشکن/داماد لطیفه بشکن/من خسته شدم، بشکن/بیل دسته شدم، بشکن». علاوه بر لوطی ها، مطرب های روحوضی نیز، در لابه لای ضربی خوانی های خود، از چرندگویی استفاده می کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس