لغت نامه دهخدا
چرمی. [ چ َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از قلعه جات چناران زعفرانلوی خراسان است که ده خانوار سکنه دارد و زراعتش از آب قنات مشروب میشود». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 222 ). دهی از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد که در 59هزارگزی شمال مشهد واقع است. جلگه و معتدل است و 30 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات بنشن ، شغل اهالی زراعت و مالداری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چرمی. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان وردیمه سورتیجی ، بخش چهاردانگه شهرستان ساری که در 23هزارگزی شمال کیاسر واقع است. کوهستانی ، معتدل و مرطوب است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه ارم ، محصولش برنج ، غلات و ارزن ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان بافتن شال و کرباس وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
چرمی (نکا). چرمی، روستایی است از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان استخرپشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ نفر ( ۶خانوار ) بوده است. [ ۲] مردم چرمی از قومیت طبری هستند. [ ۳] مردم چرمی به زبان طبری ( مازندرانی ) سخن میگویند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا در دهستان استخرپشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ نفر ( ۶خانوار ) بوده است. [ ۲] مردم چرمی از قومیت طبری هستند. [ ۳] مردم چرمی به زبان طبری ( مازندرانی ) سخن میگویند. [ ۴]
wiki: چرمی (نکا)
مترادف ها
چرمی، ساخته شده از چرم، بشکل چرم
چرمی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تیره کلاوندچرمی در طایفه مال احمدی خلیلی ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
لر بختیاری
لر بختیاری