چرست

لغت نامه دهخدا

چرست. [ چ َ / چ ِ رِ / رَ ] ( اِمص ) بهم فشردگی دندانها. ( ناظم الاطباء ). دندان قروچه. رجوع به چرست کردن شود. || ضعف و ناتوانی. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

چرست به گویش بختیاری یعنی حال کسی یک دفعه بد شدن

بپرس