چرخشی

/CarxeSi/

مترادف چرخشی: دورانی، گردشی

معنی انگلیسی:
circular, gyro-, revolutionary, rotary, torsion, turbo-, vertiginous, rotatory

مترادف ها

rotary (صفت)
گردنده، دوار، چرخشی، چرخنده

rotatory (صفت)
گردشی، چرخشی

rotational (صفت)
چرخش، دوار، چرخشی، دورانی، گردش بدور

gyrating (صفت)
چرخشی

rotating (صفت)
چرخشی، دورگرد

revolutionary (صفت)
چرخشی، انقلابی، انقلاب اور

فارسی به عربی

ثوری , دوران

پیشنهاد کاربران

چرخشی صفت نسبی است یعنی دارای چرخش. ( فرهنگ بزرگ سخن )

بپرس