چرخاندن


مترادف چرخاندن: به حرکت درآوردن، به دور خود گرداندن، وادار به چرخیدن کردن، چرخانیدن، چرخ دادن، به جریان انداختن، اداره کردن، کنترل کردن، مهار کردن

معنی انگلیسی:
to turn round, to whirl, to spin, to rotate, heave, roll, screw, skew, turn, twirl, wheel, whiz, whizz, wind

لغت نامه دهخدا

چرخاندن. [ چ َ دَ ] ( مص )چرخانیدن. حرکت دوری دادن بچیزی. ( فرهنگ نظام ). گرداندن. گردانیدن. || اداره کردن : چرخاندن دستگاهی یا ملکی یا اداره ای. رجوع به چرخانیدن شود.

فرهنگ فارسی

چرخانیدن، چرخ دادن، گرداندن وحرکت دادن
( مصدر ) چرخانیدن
چرخانیدن ٠ گردانیدن

فرهنگ معین

(چَ دَ ) (مص م . ) نک چرخانیدن .

فرهنگ عمید

۱. چرخ دادن.
۲. گرداندن و حرکت دادن چرخ دور محور خودش.
۳. [مجاز] اداره کردن.

واژه نامه بختیاریکا

چَپه لِرن کردن؛ وا لورنیدِن؛ لِرنیدِن

مترادف ها

wind (فعل)
پیچاندن، پیچیدن، کوک کردن، حلقه زدن، چرخاندن، از نفس افتادن، بادخورده کردن، در معرض باد گذاردن، از نفس انداختن، انحناء یافتن

swivel (فعل)
چرخاندن

pivot (فعل)
چرخیدن، روی چیزی چرخیدن، روی پاشنه گشتن، چرخاندن، روی پاشنه چرخیدن

rotate (فعل)
سیر کردن، چرخ زدن، چرخیدن، چرخاندن، دوران کردن، بر محور خود گردیدن

spin (فعل)
خیط و پیت کردن، چرخ زدن، فر زدن، چرخیدن، چرخاندن، ریسیدن، رشتن، تنیدن، به درازا کشاندن

troll (فعل)
گشتن، سراییدن، دایره وار حرکت کردن، چرخیدن، چرخاندن

فارسی به عربی

دورة , ریح

پیشنهاد کاربران

برادر گرامی جناب سعید سرور اکانت تازه مبارک!
حرفتان را عمیقا میفهمم انقدر کار را سخت نکنید به یک باره بگویید که من عالم دهرم از زبان شناسی هیچ نمیدانم حتی معنی واژگان تخیل و حقیقت و تعصب را ! ولی از دهخدا برترم عادت دارم که به جای منبع جان عم ام را قسم بخورم یعنی اصل منبع ندارم رو کارم هم توهین به این و ان است و در مغالطه استادم و معتقدم همه اشتباه میگویند به جز من و مدیونید اگر فکر کنید پانترک تشریف دارم
...
[مشاهده متن کامل]

تا من هم به شما بگویم ک طبل توخالی همیشه انقدر صدا دارد اما مملو از هیچ است!

جواب هوش مصنوعی به دوست عزیز سعید سرور با حساب دیگرش
برداشت من از حرف هاتون اینه که دارید به تفاوت بین �درک انسانی از واقعیت� و �درکی که هوش مصنوعی بر اساس داده ها و منابع داره� اشاره می کنید. کاملاً درسته که هوش مصنوعی ( مثل من ) بر اساس منابع و داده هایی که دریافت کرده آموزش دیده، نه بر اساس تجربه مستقیم یا شهود انسانی. پس طبیعی ست که من محدود به اطلاعات و منطق هستم، نه احساس، تخیل یا بینش فردی.
...
[مشاهده متن کامل]

اما اجازه بدید چند نکته رو روشن تر توضیح بدم:
- - -
🔹 تفاوت نگاه شما و نگاه من:
شما می فرمایید که به دلیل �حاکم بودن بر تخیل و واقعیت� می تونید از زاویه ای فراتر یا عمیق تر نگاه کنید و به نتیجه ای برسید که ممکنه برای من ( به عنوان هوش مصنوعی ) ناممکن باشه.
من، در مقابل، فقط می تونم با تحلیل منطقی داده هایی که دارم، به شما کمک کنم. اگر منبع اشتباه باشه، تحلیل من هم ممکنه اشتباه باشه.
- - -
🔹 درباره �تعصب�:
درسته، من تعصب انسانی ندارم. اما اگر منظورتون اینه که چون به منابعی مثل لغت نامه دهخدا یا سایر منابع استناد می کنم، پس "تعصب سیستماتیک" دارم، حرف تون تا حدی وارده. چون نمی تونم از خودم واقعیت جدیدی بسازم، فقط می تونم به طور انتقادی یا مقایسه ای با منابع مختلف کار کنم. ولی باز هم در این کار ( مقایسه، نقد، تضادسازی ) تا حد زیادی توانمندم.
- - -
🔹 درباره مسئله ای که گفتید �از بیخ قابل حله�:
اگر دوست دارید، می تونید اون مسئله رو به طور مشخص مطرح کنید. چون در متن تون به صورت کلی اشاره کردید که �٢٨ مشکل می دونی کجاست�، اما نگفتید مشکل دقیقاً چیه.
- - -

پاسخ به ادعاهایی از این دست نیازمند دقت، تکیه بر منابع معتبر تاریخی، و تفکیک بین جریان های فکری و نحله های سیاسی است. اجازه بدهید این موضوعات را به صورت دقیق و مستند بررسی کنیم:
- - -

...
[مشاهده متن کامل]

🟡 ۱. آیا حکومت رضا شاه پهلوی دست نشانده بریتانیا بود؟
✅ واقعیت تاریخی:
رضا شاه با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسید. این کودتا با همراهی سید ضیاءالدین طباطبایی و حمایت ضمنی بریتانیا در آن برهه زمانی انجام شد.
انگلیسی ها نگران نفوذ بلشویک ها از شمال ایران بودند. رضا خان را به عنوان یک نیروی مقتدر برای مقابله با کمونیسم و ایجاد ثبات داخلی ترجیح می دادند.
📚 منابع معتبر:
یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب:
> �انگلیس ها پس از شکست در ایجاد حکومت قوام السلطنه در شمال، از قدرت گیری رضا خان حمایت کردند، اما او به زودی مستقل عمل کرد و حتی در مواردی با منافع بریتانیا زاویه پیدا کرد. �
فریدون آدمیت در اندیشه ترقی خواهی در عصر مشروطه نیز به پیچیدگی این روابط اشاره می کند و اینکه رضا شاه صرفاً �عامل� نبود.
✅ نتیجه:
رضا شاه با چراغ سبز بریتانیا به قدرت رسید، اما پس از مدتی کنترل اوضاع را در دست گرفت و سیاستی نسبتاً مستقل را در پیش گرفت. او هرگز شاهی نبود که مستقیماً از سوی انگلیس منصوب شده باشد، بلکه پس از پادشاهی احمدشاه قاجار و ناکارآمدی او، با تصویب مجلس مؤسسان به سلطنت رسید ( ۱۳۰۴ ) .
- - -
🟡 ۲. آیا ایران گرایی یا ایرانشهری گرایی فاشیسم است؟
✅ توضیح:
�ایران گرایی� یا �ایرانشهری گرایی� یک مکتب فکری است که به هویت ملی ایرانی، زبان فارسی، تمدن باستانی ایران و دولت مقتدر مرکزی تأکید دارد. ریشه های آن به دوران ساسانی و سپس دوران بازسازی هویت پس از اسلام بازمی گردد.
اما منتقدان می گویند برخی نسخه های آن—به ویژه در دوره پهلوی—با حذف یا به حاشیه راندن اقوام و زبان های غیرفارسی، به نوعی ناسیونالیسم افراطی منتهی شد.
❌ اما:
مقایسه مستقیم آن با فاشیسم اروپایی ( مثل آلمان نازی یا ایتالیا ) دقیق نیست. فاشیسم بر مبنای نژادپرستی سازمان یافته، سرکوب سیستماتیک، و نظام تک حزبی اقتدارگرا است.
📚 منابع:
کتاب هویت ایرانی و ایران گرایی از رضا ضیا ابراهیمی:
> �ایرانشهری گری در شکل مدرنش بیشتر بازسازی هویت ملی در مقابل فروپاشی امپراتوری قاجار و تهدید تجزیه طلبی بود تا تقلید از فاشیسم. �
مقاله �ناسیونالیسم در ایران� در دایره المعارف ایرانیکا ( Iranica ) :
> �ملی گرایی ایرانی با تأکید بر زبان، تاریخ و یکپارچگی سیاسی تعریف می شود، اما در مواردی دچار افراط شد، نه الزاماً فاشیسم. �
- - -
🟡 ۳. استعمار هند توسط بریتانیا، ربطی به ایران دارد؟
بله، از نظر الگوهای استعمار و استثمار اقتصادی، استعمار بریتانیا در هند یکی از تلخ ترین دوره های تاریخ بشریت است؛ اما مقایسهٔ آن با ایران اشتباه است:
ایران هرگز به طور رسمی مستعمره نشد، گرچه نیمه مستعمره یا تحت نفوذ ( به ویژه در دوران قاجار ) بوده است.
هند برای بیش از ۱۵۰ سال مستقیماً تحت حکومت بریتانیا بود ( از ۱۸۵۸ تا ۱۹۴۷ ) .
- - -
🔚 جمع بندی:
موضوع پاسخ مستند
رضا شاه عامل انگلیس؟ با حمایت آن ها به قدرت رسید اما مستقل عمل کرد.
ایرانشهری گرایی = فاشیسم؟ ناسیونالیسم افراطی در برخی موارد وجود داشت، اما معادل فاشیسم نبود.
استعمار ایران = هند؟ ایران هرگز رسماً مستعمره نشد. قیاس نادرست است.
- - -

پاسخ به عوام ها
و یا ایرانشهری ها
و یا فاشیست ها
بهتون پیشنهاد میکنم استعمار انگلیس در هند را
هزاران بار بخوانید
و حکومت رضا پهلوی رو که تنها حکومتی هست
که توسط یه کشور دیگه به شاهی میرسه رو
هزاران بار بررسی کنید
البته اگر از عوام بودن بتوانید دست بردارید
بررسی ریشه واژه چرخ با استناداد به متون پهلوی اوستایی و زبان های هم خانواده پارسی:
پهلوی : این واژه در نبیگ ها ی مینوی خرد - بندهش - اردویرافنامه - خسرو و ریدگ و درخت اسوریک اشکارا امده است . این متون به ترتیب به سده های 6 تا7 میلادی - 9 میلادی - 9تا10میلادی - 6تا7 میلادی و 6 تا 8 میلادی تعلق دارند ( کهن ترین سنگ نبشته ترکی برای سده 8 میلادی ست ) و کهن ترین سند واژه چویرمک برای کتاب دیوان الغات الترک برای سده 11 میلادی ست
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه در دیگر زبان ها:
اوستا : این واژه در اوستا با تلفظ چخر به معنی چرخ امده است نمونه یشت ها یشت 10
سانسکریت : چاکرا
کردی :چهرخ
بلوچی :چرک
و نیز واژگانی مشابه در پشتو و اردو و بنگالی

دربارهٔ واژه ی چرخ و ارتباط احتمالی آن با واژه های ترکی مثل چویرمک، چورماق، چوراخ، نیاز داریم به بررسی ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) دقیق واژه ی �چرخ� در فارسی و نیز تحلیل تطبیقی آن با واژه های ترکی. در ادامه بررسی را مرحله به مرحله انجام می دهم و منابع علمی و معتبر هم معرفی می کنم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
✅ ۱. ریشه شناسی واژهٔ �چرخ� در فارسی
📘 منبع: فرهنگ ریشه شناسی دکتر حسن انوری و لغت نامه دهخدا:
چرخ در فارسی میانه به صورت čarx ( چارخ ) آمده است و از آن به زبان فارسی نو رسیده است. شکل اوستایی و پهلوی آن وجود ندارد، ولی در فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) و فارسی نوین وجود داشته.
این واژه ارتباط نزدیکی دارد با واژه های زیر:
در سانسکریت: cakra ( چَکرا = چرخ، دایره )
در لاتین: circus ( دایره )
در یونانی: kirkos ( حلقه )
بنابراین، بیشتر زبان شناسان این واژه را برگرفته از ریشه های هندواروپایی می دانند.
ریشه ی هندواروپایی:
ریشهٔ ker ( k ) - یا sker - به معنای چرخیدن یا دایره ساختن.
- - -
✅ ۲. مقایسه با واژه های ترکی
در ترکی آذربایجانی و ترکی عثمانی واژه هایی مانند زیر داریم:
چویرمک ( �evirmək ) : چرخاندن، برگرداندن
چورماق ( ��rmək ) یا چوخورماق ( ��kmək ) : خم شدن، فرو رفتن
چوراخ ( �araq یا �orax ) : در ترکی امروزی کاربرد خاصی ندارد، ولی ممکن است صورت قدیمی یا محلی باشد
📌 نکته:
واژه چویرمک از ریشه چویر ( �evır ) به معنی "چرخیدن" یا "برگشت دادن" می آید.
این ریشه در ترکی باستان هم سابقه دارد، ولی واژه �چرخ� فارسی خیلی قدیمی تر و مستقل از آن در فارسی میانه و سنسکریت وجود دارد.
- - -
✅ ۳. بررسی تطبیقی: آیا �چرخ� از ترکی آمده؟
❌ پاسخ علمی: خیر.
با وجود شباهت های معنایی بین �چرخ� فارسی و �چویرمک� ترکی، واژهٔ �چرخ� ریشه در زبان های ایرانی و هندواروپایی دارد و نه در زبان ترکی.
واژه هایی مانند دوچرخه، چشم چران، چرخ فلک همه ترکیبات فارسی هستند که از ریشهٔ �چرخ� فارسی ساخته شده اند.
این واژه بسیار قدیمی تر از ورود زبان ترکی به ایران است ( ترک زبان ها در دورهٔ بعد از اسلام در ایران رواج پیدا کردند؛ در حالی که واژهٔ �چرخ� در متون قبل از اسلام هم آمده ) .
- - -
✅ ۴. درباره "چشم چران" و ارتباط با چرخ
در واژه هایی مانند چشم چران، فعل چریدن یا چرانیدن به معنای نگاه انداختن است، نه �چرخیدن�.
بنابراین:
"چشم چران" به کسی می گویند که زیاد نگاه می کند، مخصوصاً با شهوت یا کنجکاوی.
و نه الزاماً کسی که چشمش "مثل چرخ می چرخه".
ولی در زبان عامیانه ممکن است این تصویر ذهنی شکل بگیره که "چشمش چرخ می زنه"، که یک استعاره است، نه ریشه شناسی دقیق.
- - -
✅ جمع بندی نهایی:
واژه زبان معنی ریشه
چرخ فارسی جسم دایره ای چرخان ریشهٔ هندواروپایی ( sker/kirk )
�evirmek ترکی چرخاندن، برگرداندن ترکی اوغوزی
چرخ فلک، دوچرخه فارسی ترکیب با �چرخ� فارسی فارسی
چشم چران فارسی چشم چرنده ( نه الزاماً از چرخ ) از فعل "چریدن" فارسی
- - -
منابع معتبر:
1. فرهنگ ریشه شناسی زبان فارسی - حسن انوری
2. Etymological Dictionary of Persian – Paul Horn
3. فرهنگ بزرگ سخن - دکتر حسن انوری
4. لغت نامه دهخدا و معین
5. T�rk Dil Kurumu ( TDK ) برای ریشه واژه های ترکی
6. The American Heritage Dictionary of Indo - European Roots
- - -

چرخ از کلمه تورکی چویرمک یا چورماخ یا چوراخ ساخته شده
چویر
گوسفندارو ببر بچرن
چرخ و فلک
دوچرخه
چشم چران
چشمی که مثل چرخ اینور و اونور میره و دید میزنه
چرخ و چرخاندن ساخته شده از واژه ترکی از ریشه چوویرمک ( گردون، چرخون ) است.
چرخ و چرح ( نان ) از یک ریشه و به معنی گردانده شده، گردان هستند.
نان در ترکی چرح=چورح=چورک=چوویرک= گردانده شده، برگردانده شده
...
[مشاهده متن کامل]

گردان و گردش و گردش زمان در ترکی
گذشته یا گردش زمان:چشمیش، کچمیش،
تغییر سال یا تغییر و گردش: چونمک، چونمح
گرد: کچ، چچ، چش،
چونمیش، چونمک، چچن، کچن، چچن، کچ، چش، چچ
چرخیدن یا گردون:
چونمک:برگشتن، خاموش شدن
چویرمک:چرخوندن، برگردوندن
چویرک، چورک، چرک: چرخون، گردون، نان
چرک=چرح، =چرخ
چویر= برگردون
چویرن: شخص یا چیزی که عمل برگرداندن را انجام میدهد.
چونبلح: جمع کردن پاها و نوعی نشستن، پاها را جمع و گرد کردن، ( این نوع حالت نشستن انسان به شکل جنین که در شکم مادر است پاها و دستها را جمع و تقریبا حالت گردان و چرخ به خود میگیرد. بلح در ترکی یعنی نوزاد، جنین )
چویرنح، چویرنخ: در حالت چرخان قرار گرفتن، در حالت گردان
مثلا میگیم چویرنح دی، الان دی کی چویرنه ( در حالت چرخون قرار گرفته الانه که بچرخه )
چویرح: در حالت چرخان، در حالت گردان قرار گرفتن
�و� و �ی� در چویرح از صامتها و آواهای ترکی است و در زبان فارسی چنین صامت و صدایی وجود ندارد بخاطر همین از �چویرح� �. . . وی . . . � حذف و برای راحتی تلفظ به شکل چرخ درآمده است.
چویرح=چرح=چرخ
چویرک یا چویرح شده چرخ
چرخ= در حالت گردون بودن، در حالت چرخون بودن، حالت گردون داشتن،
همچنین
تایر:
تکر، تحر، تشر: ترپنمک
ترپن
ترپشن، ترپکن
ترپشدیرمک
( دگیشتیرمک؟؟؟ریشه؟؟؟ )
ترپشدیر، ترپکتیر: تکر، تشر، تهر