چرخ گری. [ چ َ گ َ ] ( حامص مرکب ) بر چرخ کشیدن تیغ وخنجر و ظروف نقره و مس و مانند آن. ( آنندراج ). تراشکاری. چرخکاری. تراش دادن فلزات و غیره : میکند گردش ایّام بدان راهبری میشود تیغ ستم را زفلک چرخگری.شفیغ اثر ( از آنندراج ).رجوع به چرخ گر و چرخکار و چرخکاری شود.