چرخ کمان

لغت نامه دهخدا

چرخ کمان. [ چ َ خ ِ ک َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حلقه کمان. ( غیاث ). دور کمان :
کباده ز چرخ کمان ساختی
بهر گشتنی تیری انداختی.
نظامی.

چرخ کمان. [ چ َ ک َ ] ( اِ مرکب ) نوعی از کمان سخت. ( آنندراج ). کمان زوردار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حلقه کمان ٠ دور کمان

پیشنهاد کاربران

چرخ کمان ؛ چرخی بود که بوسیله آن تمرین کننده تیراندازی پی در پی تیر می انداخت. ( فرهنگ فارسی معین ) .

بپرس