چرخ پیچ

لغت نامه دهخدا

چرخ پیچ. [ چ َ ] ( اِ مرکب ) چرخ. حرکت دورانی. گردش بدور خود. پیچش و گردشی بسان حرکت چرخ. حرکتی چرخ مانند :
برآمد برآنسان که ناسود هیچ
بدان چرخ پیچان بصد چرخ پیچ.
نظامی ( از آنندراج ).
عالم هیچکس بهیچش کشت
چرخ پیچان بچرخ پیچش کشت.
نظامی ( هفت پیکر ).
که چون دارم این داوری را بسیچ
چگونه دهم چرخ را چرخ پیچ.
نظامی.
رجوع به چرخ شود.

فرهنگ فارسی

چرخ ٠ حرکت دورانی

پیشنهاد کاربران

بپرس