چرخ قبا

لغت نامه دهخدا

چرخ قبا. [ چ َ خ ِ ق َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد از دور دامن قبا. ( آنندراج ) ( غیاث ). چرخ :
هر فلکی و اختری چرخ قبای او همان
با تو چه بستن کمر این دو سه یک قبای را.
میرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به چرخ شود.

چرخ قبا. [ چ َ ق َ ]( اِ مرکب ) چرخ جنسی از اطلس است و چرخ قبا باضافت مقلوبی بمعنی قبای اطلس باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ). چرخی قبا. چرخین قبا. اطلسین قبا. قبای اطلسین :
چرخ قبائی ز گهر یافته
کرده بسی صنعت زر بافته.
میرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مراد را دور دامن قبا . چرخ

پیشنهاد کاربران

بپرس