چرخ دوار. [ چ َ خ ِ دَوْ وا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان. ( ناظم الاطباء ). کنایه از آسمان و فلک. چرخ. چرخ گردنده. چرخ گردان : بدل از مکر و از حسد دورندحاصل دهر و چرخ دوارند.ناصرخسرو.رجوع به چرخ دولابی شود.|| بخت ناپایدار. ( ناظم الاطباء ). کنایه از بخت و اقبال ، که بی ثبات و ناپایدار است.
چرخ دوار ؛ آسمان. گنبد دوار :ز خلق گوشه گرفتم که تا همی سایدکلاه گوشه همت به چرخ دوارم. خاقانی. رجوع به ترکیب گنبد دوار شود.+ عکس و لینک