دودوتا چهارتا کردن
چرتکه انداختن: [ اصطلاح در تداول عامه] به حساب کتاب پرداختن با چرتکه که وسیله ای چوبی و مهره ای مخصوص حساب و کتاب در قدیم بوده .
( ( آرزو زیر چشمی به حسن آقا نگاه کرد که پشت دخل نشسته بود و چرتکه می انداخت . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 191. ) )
چرتکه یک واژه ی ترکی است از مصدر "چؤورتمَک " و چؤورمک"به معنی وسیله گرداندن و به معنی وسیله ای که می شود با آن حساب گردانی نمود تَسْبَح چؤورمک در زبان ترکی یعنی تسبیح گرداندن . چرتکه انداختن هم مترادف و شبیه تسبیح گرداندن است. چون وقتی با چرتکه حساب کتاب می کردند آن را سر و ته می کردند تا مهره ها به جای اولیه ی خود بر می گشت و همچنین مانند دانه های تسبیح مهره ها را برای حساب کتاب کردن جابه جا می کردند .
( ( آرزو زیر چشمی به حسن آقا نگاه کرد که پشت دخل نشسته بود و چرتکه می انداخت . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 191. ) )
چرتکه یک واژه ی ترکی است از مصدر "چؤورتمَک " و چؤورمک"به معنی وسیله گرداندن و به معنی وسیله ای که می شود با آن حساب گردانی نمود تَسْبَح چؤورمک در زبان ترکی یعنی تسبیح گرداندن . چرتکه انداختن هم مترادف و شبیه تسبیح گرداندن است. چون وقتی با چرتکه حساب کتاب می کردند آن را سر و ته می کردند تا مهره ها به جای اولیه ی خود بر می گشت و همچنین مانند دانه های تسبیح مهره ها را برای حساب کتاب کردن جابه جا می کردند .