چرت و پرت


مترادف چرت و پرت: چرند، لاطائل، مزخرف، مهمل، هذیان، یاوه

معنی انگلیسی:
crap, frothy, nonsense, ramble, trashy, yap, bullshit, bull, yak

لغت نامه دهخدا

چرت وپرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت. چیزی کوچک و بی مصرف. رجوع به خرت و پرت شود.

چرت و پرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده. حرف مفت. دری وری.

فرهنگ فارسی

پرت و پلا . چیزی کوچک و بی مصرف

واژه نامه بختیاریکا

بالا بِردینگی؛ کَلِپَرتِه؛ لیوِه لیوِه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی چرت و پرت از ریشه ی دو واژه ی هست چرت از ریشه ی واژه ی چرا فارسی هست و واژه ی پرت از ریشه ی واژه ی پریدن فارسی هست.
...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

چرت و پرتچرت و پرتچرت و پرتچرت و پرتچرت و پرتچرت و پرت
کلمه ترکی چیرتدانماق. مثال وقتی قطره آب به زمین میخوره تکه تکه و پخش میشه یا به ترکیمیگن چیرتدانماق میکنه. پرتلاماق نمونه کوچک پاتلاماق ( انفجار یا برآمدن ) است. مثال وقی خودرو منظم و هماهنگ کار نمیکنه میگن پیرت پیرت الیر.
چرت و پرت کلمه ای تورکی است که چرت همان چیرت به معنی شعله و جرقه ای است که با صدا می سوزد و پرت هم همان پیرت پیرت به معنی روشن و خاموش شدن شعله چراغ است و با هم به مفهوم سخنان بریده بریده و نامفهوم بکار می رود
حرف بی مصرف
خز اقفلات
بی مصرف
زنده ام تا وقتی ک بمیرم مثلای زیبا برای توصیف کلمه مورد نظرتون
وقتتون ب هدر سلام
چِرت و پِرت/سخنان پرت و پلا.
در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته از واژه ی پر پوچ/Par puch/ استفاده می شود.
اِقَّ ( اینقدر ) پر پوچ نگو یا اِقَّ حرف های پر پوچ نزن.
اِقَّ خواب دیدم که خسته شدم، خواب های پر پوچ.
جانکی دانکی
حرف بدون فکر و از هوا پراندن
مهمل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس