چرب زبانی کردن


مترادف چرب زبانی کردن: چاپلوسی کردن، تملق گفتن، سخنان فریبنده گفتن، خوشامدگویی کردن

معنی انگلیسی:
flatter, fast-talk, soft-soap, sweet-talk

لغت نامه دهخدا

چرب زبانی کردن. [ چ َ زَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوش سخنی کردن. سخنان شیرین و دلسپند گفتن. شیرین سخنی کردن :
خون درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی.
سعدی.
|| تملق گفتن. چاپلوسی کردن. سخنان فریبنده گفتن : ششم بر درگاه پادشاه چاپلوسی و چرب زبانی کردن. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ فارسی

خوش سخنی کردن . سخنان شیرین و دلپسند گفتن . شیرینی سخن کردن .

مترادف ها

coax (فعل)
چاپلوسی کردن، نوازش کردن، ریشخند کردن، چرب زبانی کردن

فارسی به عربی

کابل محوری

پیشنهاد کاربران

بپرس