( چرب آخوری ) چرب آخوری. [ چ َ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) آخورچربی. فراخ عیشی. پرنعمتی : همت خاقانی است طالب چرب آخوری چون سر کوی تو هست نیست مزیدی بر آن.خاقانی. || فراوانی علف و علیق چهارپایان : رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب.خاقانی.رجوع به آخور چرب و چرب آخور شود.