چراننده

/CarAnande/

لغت نامه دهخدا

چراننده. [ چ َ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) شبان. چوپان. راعی. ( منتهی الارب ). آنکه ستوران یا گوسپندان و غیره را چراند. آن کس که حیوانات یا طیور اهلی را بچرا برد :
چماننده چرمه هنگام گرد
چراننده کرکس اندر نبرد.
فردوسی.
سپه دشمن او را رمه ای دان که در او
نه چراننده شبانست نه ره جوی نهاز.
فرخی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد.
شبان . چوپان

فرهنگ عمید

کسی که حیوان علف خوار را در چراگاه گردش دهد تا چرا کند.

واژه نامه بختیاریکا

گِلُو

پیشنهاد کاربران

بپرس