چراغ صبح

لغت نامه دهخدا

چراغ صبح. [ چ َ / چ ِ غ ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از آفتاب است. ( دیوان حافظ چ قزوینی حاشیه ص قکح ). چراغ سحری و چراغ صبحدم. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). مجازاً آفتاب. ( فرهنگ نظام ). چراغ سحر و چراغ سحرگهان :
چه پرتو است که نور چراغ صبح دهد
چه شعله است که در شمع آسمان گیرد.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص قکح ).
|| چراغ بسیار سریعالزوال و ناپایدار. ( آنندراج ).چراغی که هنگام صبح پس از روشن شدن هوا خاموش کنند :
چراغ صبح بیک جلوه میشود خاموش
مرا بموسم پیری ز اعتبار چه حظ.
صائب ( ازآنندراج ).
رجوع به چراغ سحر و چراغ سحری شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از آفتاب است . هم معنی شمع آسمان . چراغ سحری و چراغ صبحدم . مجازا آفتاب . چراغ سحر و چراغ سحر گهان .

پیشنهاد کاربران

بپرس