چراغ زیردامن

لغت نامه دهخدا

چراغ زیردامن. [ چ َ / چ ِ غ ِ رِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغ افروخته که بسبب مصادمت باد، در ته دامان کرده برند. چراغ ته دامان. ( آنندراج ). چراغی روشن که برای محفوظ بودن از باد در زیر دامان گیرند. چراغ روشنی که در زیر دامان نور آن پیداست :
چون چراغ زیر دامن از حدیث آتشین
میدرخشید از ته بال کبوتر نامه ام.
صائب ( از آنندراج ).
گوهر از گرد یتیمی در حصار آبروست
فقر در غربت چراغ زیر دامن میشود.
میرزابیدل ( از آنندراج ).
رجوع به چراغ ته دامن شود.

فرهنگ فارسی

چراغ افروخته که بسبب مصادمت باد در ته دامان کرده برند . چراغ ته دامان .

پیشنهاد کاربران

چراغ زیر دامن داشتن/ چراغ تَه دامن نگهداشتن
بعضی از اصطلاحات زبان فارسی که دراشعار کلاسیک ما به کار رفته ، مقطع زمانی دارد مثل چراغ زیر دامن داشتن یا چراغ تَه دامن نگهداشتن.
این اصطلاح که در چندی ازاشعار کلاسیک و داستان های عامیانه ی فارسی از قبیل سمک عیار و امیرارسلان به کار رفته، مربوط به زمانی است که هنوز برق نیامده بوده و چون مردم هنگام شب می خواستند به جایی بروند، چراغی برای روشنایی راه با خود می بردند ( معمولاً چراغ فانوس ) .
...
[مشاهده متن کامل]

شب هایی که باد می وزیده، به ناچار چراغ را زیر دامن قبایشان می گذاشتند تا خاموش نشود.
صائب و بیدل از این اصطلاح زیاد استفاده کرده اند، اما زیباترین کاربردش را در یکی از زیباترین غزل های مولانا جلال الدین می توان دید که دل را به چراغی تشبیه کرده و هوا و بادهای وسوسه را به باد و توفان معمولی و اشاره می کند که دلت را برای حفظ از این بادهای نفسانی به زیر دامنت نگهدار تا خاموش و افسرده نشود:
چراغ است این دل بیدار، به زیر دامنت می دار
از این باد و هوا بگذر، هوایش شور و شر دارد
پیرایه یغمایی

بپرس