چراغ روشن کردن

لغت نامه دهخدا

چراغ روشن کردن. [ چ َ / چ ِرَ / رُو ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چراغ افروختن و برکردن و گرفتن و سوختن. ( آنندراج ). چراغ برافروختن. گیراندن چراغ. فروزان ساختن چراغ. کبریت زدن چراغ. || آنست که چون صراف زرها بباد دهد و چیزی در ته بساطش نماند چراغ برافرزود، و درین اشاره است بآنکه زرهای گم کرده خود را به چراغ میجوید، و این چنین کسی را در هند «دیوالیه » گویند، و درین صورت معنی ترکیبی آن منسوب به «دوالی » بود که شب جشنی است هندوان را و در آن چراغان میکنند. ( آنندراج ) :
پریشانند صرافان گلشن بی رخت چندان
که بی برگی چراغ لاله روشن کرد و گل شبنم.
شهرت ( از آنندراج ).
از باده چراغ کرده روشن
چشم تو چو هندوی دوالی.
تأثیر ( از آنندراج ).
|| روشن کردن چراغ بوقت روز جلو دکان. اشاره است به ارزان شدن جنسی که در آن دکان فروخته شود. نشانه و علامتی است ارزان کردن متاعی را. کنایه از ارزان کردن فروشنده ای متاع منحصر خود را. عملی که غالباً صنف قصاب یا نانوا بهنگام ارزان شدن گوشت یا نان برای آگاهی مردم اقدام بدان کنند. مثال : فلان کس چراغ روشن کرده ؛یعنی جنس خود را ارزان کرده است.

فرهنگ فارسی

چراغ افروختن و بر کردن و گرفتن و سوختن . یا آنست که چون صراف زرها بباد دهد و چیزی در ته بساطش نماند چراغ برافروزد .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> چراغ روشن کردن ( زبان معرکه گیران )
پرداختن پولی از سوی تماشاگران به معرکه گیر / شمایل گردان
مثال:
چهار جوون مرد می خوام که از چهار گوشه ی مجلس چهار تا چراغ روشن بکنن، تا بعد بریم سر باقی پرده و ببینیم مختار چطور پدر این بدمروت صاحب ها رو در می آره. هرکی چراغ اولو روشن بکنه، به همون فرق شکافته ی علی اکبر، خدا صد در دنیا هزار در آخرت عوضش بده.
( علویه خانم – صادق هدایت )

پیشنهاد کاربران

چراغ روشن کردن: [عامیانه، اصطلاح] ارزان کردن جنس.
Turn on the light

بپرس