چرازن. [ چ َ زَ ] ( نف مرکب ) چرنده. ( آنندراج ) ( غیاث ). چراکننده : بهر وادی که رفتندی چرازن تو گوئی موج میزد سیل روغن.جامی ( در صفت گوسفندان یوسف ) ( از آنندراج ).
حیوان علف خوار در حال چریدن، چرنده، چراکننده: به هر وادی چو رفتندی چرازن / تو گویی موج میزد سیل روغن (جامی: ۱۰۹ ).