چرازن

لغت نامه دهخدا

چرازن. [ چ َ زَ ] ( نف مرکب ) چرنده. ( آنندراج ) ( غیاث ). چراکننده :
بهر وادی که رفتندی چرازن
تو گوئی موج میزد سیل روغن.
جامی ( در صفت گوسفندان یوسف ) ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

حیوان علف خوار در حال چریدن، چرنده، چراکننده: به هر وادی چو رفتندی چرازن / تو گویی موج میزد سیل روغن (جامی: ۱۰۹ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس