چخماق زدن

لغت نامه دهخدا

چخماق زدن. [ چ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چخماخ زدن. چقماق زدن. سنگ چخماق زدن. آتشپرک زدن. دو پاره سنگ یاپاره سنگ و آهنی را بیکدیگر زدن ، افروختن آتش را. بکار بردن سنگ چخماق. از سنگ چخماق برای روشن کردن آتش استفاده نمودن. اقتداح. رجوع به چخماخ زدن شود.

فرهنگ فارسی

چخماخ زدن . چقماق زدن . سنگ چخماق زدن آتشپرک زدن . دو پاره سنگ یا پار. سنگ و آهنی را بیکدیگر زدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس