چبق لو

لغت نامه دهخدا

چبق لو. [ چ ُ ب ُ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از قرای توابع خرقان است که نصف زراعت آن دیمی و نصف آبی میباشد. در پائین این آبادی امامزاده ای مدفون است بنام امامزاده اسماعیل ، که اهالی ده عقیده دارند این امامزاده پسر بلاواسطه حضرت امام زین العابدین علیه السلام است و کرامات بسیار از او دیده شده و بهمین مناسبت نیاکان محمدحسین خرقانی که مالک قدیم این قریه بوده اند بقعه ای برای این امامزاده ساخته آب و ملک مخصوص وقف آن کرده اند و فعلاً این محل قربانگاه دهات اطراف است و اهالی دهات از چهار پنج فرسخی سالی دو بار زن و مرد به اینجا می آیند و گوسفند آورده قربانی میکنند». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 212 ).

چبق لو. [ چ ُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 48هزارگزی خاور بیجار و 3هزارگزی رودخانه تلوار واقع شده. تپه ماهور و سردسیر است و 280 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ورودخانه محلی ، محصولش غلات ، لبنیات ، انگور و سنجد، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی قالیچه بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

چبق لو. [ چ ُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 28هزارگزی شمال باختری قره آغاج و ده هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 380 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و نخود، شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی جاجیم بافی و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قوریچای بخش آغاج شهرستان مراغه

پیشنهاد کاربران

بپرس