چاکرپرور. [ ک َ / ک ِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) صاحب و خداوند. ( آنندراج ). ارباب. آقا. مخدوم. آنکه ملازمان و خدمتکاران خود را نیکو پرورد و در تأمین معاش و ترضیه خاطر آنان کوشد. چاکردار : در هنرمندی و عقل او را تویی پروردگار کس ندید و کس نبیند چون تو چاکرپروری.
امیرمعزی ( از آنندراج ).
و رجوع به چاکردار شود.
فرهنگ فارسی
صاحب و خداوند . ارباب . آقا . محذوم . آنکه ملازمان و خدمتگاران خود را نیکو پرورد و در تامین معاش و ترضی. خاطر آنان کوشد .