چاک گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) پاره شدن. شکافته شدن. دریده گشتن : سر فور دیدند پر خون و خاک همه تنش گشته بشمشیر چاک.فردوسی.بدیدندش از دور پر خون و خاک سراپای گشته بشمشیر چاک.فردوسی.