چاک و چیل. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ، اتباع ) چک و چیل. لب و لوچه. پک و پوز. || آب از چاک و چیلش راه افتادن ؛ در تداول عوام کنایه از سخت خواهان چیزی و شیفته آن گشتن. تحریک میل و هوس شدن.