چاک ران. [ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از فرج.( آنندراج ) ( غیاث ). فرج. ( ناظم الاطباء ) : شکر گوئید ای سپاه و چاکران رسته اید از شهوت و از چاک ران.
مولوی.
|| کنایه است از دبر. ( آنندراج ) ( غیاث ). دبر. ( ناظم الاطبا ).، چاکران. ( اِخ ) از قراء و بلوک تورا و تونیان از بلوکات و مضافات هرات است. ( مرآت البلدان ج 1 ص 72 ).
فرهنگ فارسی
کنایه است از فرج فرج . یا کنایه است از دبر . از قرائ و بلوک تورا و تونبان از بلوکات و مضافات هراتست .