چاپار

/CApAr/

مترادف چاپار: برید، پست، پستچی، پیک، قاصد، نامه بر، نامه رسان

برابر پارسی: پیک

معنی انگلیسی:
courier, matter

لغت نامه دهخدا

چاپار. ( ترکی ، اِ ) پیک. چپر. برید. پست. قاصد. نامه بر. گسی بنده. و رجوع به پیک و برید و چپر و گسی بنده وچاپارخانه شود. || نام نوعی خراج که در پیش از قراء میگرفته اند. ( مرآت البلدان ج 1 ص 337 ).

چاپار. ( اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و ساوجبلاغ میان میرزامیرانشاه و گردنه امیرآباد در 155000 گزی سنندج.

فرهنگ فارسی

نامه بر، پیک، نامه رسان، پست، چپرهم گفته اند
( اسم ) پیک نامه بر قاصد.
نام محلی کنار راه سنندج و ساوجبلاغ میان میرزا میرانشاه و گردن. امیر آباد در ۱۵۵٠٠٠ گزی سنندج .

فرهنگ معین

[ تُر. ] (اِ. ) پیک ، نامه بر.

فرهنگ عمید

پیک، نامه بر، نامه رسان، قاصد، پست .

جدول کلمات

پیک, نامه بر, قاصد

مترادف ها

post (اسم)
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن

mail (اسم)
پست، جوشن، زره، چاپار

express messenger (اسم)
چابک سوار نامه رسان، چاپار

postboy (اسم)
چابک سوار نامه رسان، چاپار

postilion (اسم)
پیشرو، چابک سوار نامه رسان، چاپار، راهنما یا یساول پست، نوعی کلاه زنانه

mailman (اسم)
چاپار، نامه رسان، پستچی

letter carrier (اسم)
چاپار، نامه رسان، پستچی

lion (اسم)
چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر

pony express (اسم)
چاپار، پست سریع السیر قدیم

فارسی به عربی

برید

پیشنهاد کاربران

ادعایی که مطرح شده مبنی بر اینکه واژهٔ �چاپار� ترکی و برگرفته از فعل چاپماق ( تاختن ) است، یک نمونه از ساده سازی و مصادرهٔ تاریخی بدون پشتوانهٔ زبانی و تاریخی دقیق است. در ادامه این ادعا را بررسی می کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
✅ 1. ریشه و سند تاریخی واژهٔ �چاپار�:
واژهٔ چاپار ( به معنی پیکِ تندرو ) در فارسی میانه نیز با شکل نزدیک به آن آمده است:
پهلوی میانه: čapar / čapār
در متون فارسی میانه ساسانی، این واژه به صورت čapār دیده شده و به معنی پیک سوار تندرو برای رساندن فرمان شاه بوده است.
در فارسی نو نیز این واژه از سده های نخست اسلامی در متون آمده، مانند شاهنامه فردوسی، تاریخ بیهقی، و دیگر متون.
📚 منابع:
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, p. 23
فرهنگ ریشه شناسی فارسی - حسن انوری: چاپار
واژه نامه های ترکی–تاریخی �چاپار�
- - -
✅ 2. مقایسه با واژه در ترکی:
در زبان ترکی عثمانی و ترکی آناتولی، واژه های زیر دیده می شود:
�apmak = تاختن، تاخت وتاز کردن، ( امروزه هم در ترکی مدرن کاربرد دارد )
�apar / �aparci = در برخی لهجه ها برای یورش برنده یا حمله ورنده دیده شده، ولی به هیچ وجه واژهٔ تاریخی یا اصیل برای پیک حکومتی یا نظام چاپارخانه نیست.
نکتهٔ مهم: 🔴 سامانهٔ پست و چاپارخانه ها اصلاً مفهومی ایرانی و ریشه دار در دولت های ایرانی ( به ویژه هخامنشی ) بوده است، نه ترکی.
- - -
✅ 3. واژهٔ چاپار و چاپارخانه در منابع تاریخی:
هرودوت ( ۵ قرن پیش از میلاد ) دربارهٔ نظام پستی دولت هخامنشی می گوید:
> �. . . هیچ چیز در جهان سریع تر از این سواران نیست؛ ایستگاه هایی در فواصل معین ساخته اند، و سوارانی آماده هستند تا نامهٔ شاه را به سرعت از یکی به دیگری برسانند. . . �
📚 Herodotus, Histories, Book 8
دولت هخامنشی شبکهٔ گسترده ای به نام "چاپارخانه" یا �نظام پیک رسان� داشته است. واژه ای که یونانی ها آن را با واژهٔ مشابهی گزارش کرده اند ( ἀγγαρήιον - aggareion ) ، و این ریشه از پارسی باستان آمده است:
پارسی باستان: ( fra - asa - ) = فرستادن، رساندن
در فارسی میانه: fraš - āpār یا ča - par = کسی که پیام را می رساند
بنابراین، واژهٔ چاپار در دستگاه زبان ایرانی، شکل تحول یافته ای از ترکیب های باستانی ایرانی است و سابقه اش به پیش از ورود ترکان به ایران بازمی گردد.
- - -
❌ 4. بررسی ادعای "ترکی بودن چاپار":
1. فعل �چاپماق� در ترکی:
در ترکی معاصر، �چاپماق� ( �apmak ) چند معنی دارد:
چاپیدن، یورش بردن، دویدن، تاختن.
گاهی هم به معنای چاپ کردن یا ضربه زدن آمده.
آناتولی باکیر ( در فرهنگ های ترکی ) :
هیچ مدرکی از کاربرد �چاپار� در ترکی کهن به عنوان اسم فاعل از �چاپماق� وجود ندارد.
اما این فعل در ادبیات قدیم ترکی در معنای "پیک، قاصد رسمی دیوانی" سابقه ندارد.
2. واژه ی �چاپار� در متون ترکی کهن دیده نمی شود:
در منابع ترکی قدیم مانند �دیوان لغات الترک� نوشته ی محمود کاشغری ( قرن ۱۱ میلادی ) ، هیچ اشاره ای به واژه ای مانند چاپار برای پیک دیوانی نشده است
اگر واژه ای ترکی و اصیل بود، در آن اثر می آمد
.
منبع: واژه نامه های ترکی–تاریخی
در زبان ترکی قدیم و اویغوری، واژه ی "�apar" به معنی �فرستاده نظامی، مأمور دولتی� وجود داشته است. این واژه در متون تاریخی از دوره ی سلجوقی، مغولی و عثمانی دیده می شود. کاربرد آن بسیار قبل تر از تثبیت واژه در فارسی دیده شده است.
3. سامانه ی چاپارخانه از ابتکارات امپراتوری های ایرانی بوده است:
داریوش هخامنشی سیستم پیک رسانی سراسری داشت که هر ایستگاه پیک ( پستخانه ) در مسیر جاده شاهی قرار داشت. یونانی ها این سیستم را تحسین می کردند.
در دوره ی ساسانی، چاپارخانه ها وجود داشتند و واژه ی چاپار از آن جا به زبان عربی و سپس ترکی وارد شده است.
ادعای مطرح شده که واژهٔ �چاپار� از ریشهٔ ترکی چاپماق - ار ساخته شده، نادرست است:
ریشهٔ تاریخی آن در فارسی میانه و حتی پیش از آن در پارسی باستان وجود دارد.
ترکیب فعل چاپماق آر، هیچگاه در متون تاریخی ترکی به صورت �apar به معنای �پیک دولتی� یا بخشی از سامانه پستی وجود نداشته.
واژهٔ چاپارخانه، شبکهٔ پستی هخامنشی، پیش از ورود ترکان به ایران و آسیای غربی در منابع یونانی و ایرانی ثبت شده است.
در مقابل، خود ترک ها این واژه را از فارسی به وام گرفته اند.

✅ 5. نتیجه گیری:
- - -
📌 منابع و ارجاعات بیشتر:
Persian Etymology Dictionary - Hassan Anvari: چاپار
Mackenzie, Concise Pahlavi Dictionary
Herodotus, Histories
Encyclopedia Iranica, article: "Postal System in Iran"
Andreas Schmitt, Compendium Linguarum Iranicarum, pp. 130–132
Yarshater, Ehsan. History of Iran, vol. 2
Turkish - Historical Dictionaries
- - -

سیستم چاپار پستی = relay postal system
چاپار کلمه ای تورکی است که از فعل چاپماق به معنی تاختن گرفته شده چاپ ریشه آن بوده وقتی پسوند فاعلی آر به آن اضافه می شود به شکل چاپار و به معنی تازنده در امده و عینا وارد فارسی شده است
در اتیمولوژی لغات معمولا باید دقیق نشان داد که این واژه از چه فعلی ساخته شده است نمیشه همینطوری روی هوا گفت که آقا چون یک کلمه ی مشابه در پهلوی یا نمیدونم چی چی وجود داره پس این ریشش همونه !
چاپار از فعل چاپیدن میاد که چاپیدن خودش از چاپماق ساخته شده و معنی چاپماق در ترکی میباشد
ریشه یِ ایرانی - آریاییِ واژه یِ " چاپار" :
ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوک:čabūk =چاب. وک" را داشته ایم که از تکواژ " چاب" به همراهِ پسوندِ کُناکیِ " - وک" بهره گرفته شده است بمانندِ " سبوک ( سبُک ) ، ترازوک، گَزوک و. . . " . همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوکیه:čabūkih = چاب. وک. یه " را داشته ایم که همان واژه یِ " چابُکی" در زبانِ پارسیِ نوین است. تکواژِ " چاب" به روشنی با " چاپ" در " چاپار" همریشه است. همچنین ما در زبانِ سانسکریت واژگانِ " cāplaya، cāpala " را به چمِ " چابُکی، فرزی، زودجُنبی، تیزی و تندی و. . . " و واژه یِ " capalāyatc " را به چمِ " جَستن، جهیدن" داشته ایم که به روشنی این واژگان همریشه با " چاب، چاپ، چابوک ( چابک ) ، چاپار" هستند. این واژگان همگی ایرانی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

. . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - رویبرگهایِ 24 و 38 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه ( =جلد ) دوم ( جلالی نائینی )
2 - رویبرگهای 21 و 153 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" ( دیوید مک کنزی )
( به فرنگاره ( =تصویر ) هایِ زیر نگاه کنید. )

چاپارچاپارچاپارچاپار
زبان فارسی . ترکی قطعا در گذشته فرق زیادی باهم داشته تا الان ک بعضی کلمات در دوزبان بروزتر استفاده میشن، چاپار کاملا کلمه ترکی هست ک هنوزم بدون هیچ تغییری گفته میشه و ما ترکهای قشقایی به تاختن با اسب یا
...
[مشاهده متن کامل]
چارپایان دیگه رو چاپار میگیم و اینکه شما یه کلمه رو چند بار دور میدید و چند جا حرفارو حذف یا اضافه میکنید نا شبیه یه کلمه ترکی بشه، و هی مدرک و سندی ک فارسهای خودتون اونجوری ک دلشون خاسته نوشتن میارید دلیل نمیشه

پیک، نامه رسان
اینهایی که اومدن گفتن این یه واژه ترکی و از این بگونه ای حیرت آور نتیجه گرفتن که با استناد به همین یک واژه ترکی، ترکها زمان هخامنشیان بودن ( و اگه راه داشت میگفتن هخامنشیان هم !! ترک بودن !! ) : ایکاش
...
[مشاهده متن کامل]
که تاریخشناسی و تاریخ جهان و ایران اینقدر کودکانه و بچه بازی بود که شماها فکر میکنید ( مث اون تاریخدانی که آخرش معلوم نشد اصلن دیپلم هم داشت یا نه و اینا سخت به گفته های خنده دارش اشاره و استناد میکنند !! ) ولی ناامیدتون میکنم و میگم نه اینجور نیست ! . راستی این یه گمراهسازی و مغلطه معروف تو منطق که بهش میگن مغلطه ترکیب !! و جالبتر اینکه ( چون این یه سایت در باره زبانه ) تو اسپانیایی یه اسلنگ هست با همین خوانش چاپار ( chapar ) که برای بوسه فرانسوی بکار میره ( همون کار حال بهمزنی که زبان همدیگرو میمکند! ) پس با فرمون اینها اسپانیایی ها هم تو دربار امپراتوری هخامنشی بودن !!

کسانی که میگویند چاپار کلمه فارسی است
با ریشه اصلی توضیح دهند
ما میگوئیم ترکی است چون از فعل چاپدیر می آید یعنی دواندن
در پاسخ به ivar dropbox
دوست بزرگوار این ویرانگرایی سرگذشت مردم شما نیست که بگوییم زمان هخامنشیان که ۲۵۰۰ سال پیش است نزدیک به هیچ ارطباتی میان دودمان هخامنشی و ترک ها که در چین کنونی زندگی می کردند نبوده و این واژه نمی توانستند از آن بیاید!
...
[مشاهده متن کامل]

و یک نکته بسیار کلیدی تر این است که زبان ها در زمان بسیار دگرگون و دگرسان می شوند تا به زبان های کنونی که ما می شناسیم برسند! من و شما نمی توانستیم سخنان یک ایرانی را در آن زمان بفهمیم و پاسخ دهیم. و ترکی باستانی نیز دگرگونی هنگفتی داشتد تا به گونه های ام روزه خود برسد. شما اگر به راستی می خواهید پاییه این واژه را پیدا کنید نباید در ترکی ام روزه دنبال آن باشید! عرب ها هم این همه واژه از زبان پارسی و دیگران برداشتند و هزاران واژه از آن درست کردند، و امروز باورشان نمی شود اگر بگویید که پاییه این واژه از زبان خودشان نیست.
در پایان، ما میدانیم که این واژه ۲۵۰۰ سال پیش در سرزمین ایران بوده است. پس مگر اینکه شما دبیزه ( مدرک ) دارید که نشان بدهد این واژه ویش از آن در زبان شما بوده است باید بپذیرید که این یک واژه پارسی است که به زبان شما هم رخنه کرده.

در جواب tirdad kashani باید بگم دلیل اینکه اسم چاپار که کلمه ای ترکی هست در زمان هخامنشیان استفاده شده همان دلیل هست که نام سرزمین کرمانشاه در زمان هخامنشیان قارامیسین ( کلمه ترکی به معنی سرزمین پهناور ) بوده است. بهتره تاریخ بخونید بجای تخریب دیگر قومیت ها حقیقت را بدانید.
...
[مشاهده متن کامل]

چاپار ، چاپیدن ، چاپماق همه و همه کلمات ترکی هستند و معمولا به کاری که با سرعت بالا و عجله انجام بشه میگن یکم ادبیات و تاریخ ترکی بخونید صد در صد متوجه میشید این واژه هرگز شبیه چهارپا نیست ! مسخره ها دو کلمه فارسی پیدا کردن شبیه چاپار باشه !!! چا = چهار ؟ پار = پا ؟ عجب !!!

برای دوستانی که این واژه کهن پارسی که از زمان هخامنشیان میاید را ترکی می نامند… آخه مگه می شود شاهنشاهی هخامنشی از واژه زبانی که هنوز فرگشت نرسیده بکار ببرد؟؟
چاپار خانه در زمان داریوش بزرگ ساخته شده و نامگذاری شده، و ترک ها هیچ دستی در آن نداشتن.
چرا کلمه ای که ترکی هست رو به نام خودتون ثبت میکنید چاپار در ترکی یعنی تازنده است کسی که اسب می تازد
"پاچار"
نام بخشی از مزارع روستای ییلاقی "اِسفاد" واقع در استان خراسان جنوبی شهرستان زیرکوه است.
چاپار ریشه در زبان پارسی قدیم دارد و پارسی قدیم برای پانصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح است و اولین نام ترک در اوایل سلسله ی ساسانی در چین آمد پس نمی تواند ریشه در زبان ترکی داشته باشد
در فارسی میانه به چابک، چابوک و چاپوک گفته میشده و با چاپار همریشه هست
مخترع چاپار خونه و پست سریع در گذشته هم هخامنشیان بودند
شماها اگر تاریخ و زبانی داشتین دستاویز فرهنگ و زبان فارسی و عربی نمیشدین
سلام
چهار مخفف ان چار هست ، و اینجا چاپدر هست ن چارپا
و اصلا غیر صحیح و نغض شده هست
چاپار از چاپماق به گعنای تاختن هست ، مثل چاپیدن که مصدر جعلی چاپماق هست )
این کلمه بدون کوچکترین شکی ترکیست
1 - نوآورنده این شیوه پیغام رسانی ایرانیان ( پارسیان ) بوده اند.
2 - واژه چاپار سده ها سال پس از دوره اسلامی در ایران بکار برده شد بیشتر در دوره صفویان. واژه ای که در دوره ی هخامنشیان بنابر دژنوشت تخت جمشید به ایلامی ( in the Persepolis Fortification Archive in Elamite ) بکار می رفته، واژه ی ( ( ( pirradazish ) ) ) ( واگویی:پیرادازیش ) بوده است که به معنای express runner و ( fast messenger :پیک و پیغامرسان تند و تیز ) ) بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

( Hallock 1969: 42; Tavernier 2007:421; Henkelman 2008a: 199 - 200 n. 428; Seibert 2002: 32 - 5 )
گزنفون و هرودت هر دو پارسیان را نوآورنده ی این شیوه پیام رسانی ( پیک ) می دادندXenophon ( Cyropaedia. و خود یونانیان به آن ( angareion ) می گفتند که خاستگاه این واژه یونانی روشن نیست ( Pontillo 1996 ) .
3 - واژه pirradazish که در بالا یادآوری شد از pirra. dazish می باشد که بخش نخست ( پیرا ) در زبان پارسی باستان همان ( فرا ) در زبان پارسی میانه است و بخش دوم ( dazish ) همان ( تازِش از کارواژه تاختن ) می باشد. ( فراتازش. فراتاختن )
4 - مدرک و سند گفته های بالا در پایان هر گزاره ای آمده است.

چاپار از مصدر ترکی چاپّاق گرفته شده و به حرکت سریع و دویدن تند حیوان چهارپا مثل اسب و الاغ و شتر گفته می شود.
ملک نیاز ورندیلین سالاردى
آتین چاپوپ قئیقاجیدان چالاردى
قیرقی تکین گدیک باشین آلاردى
...
[مشاهده متن کامل]

دوْلائیا قیزلار آچیپ پنجره
پنجره لرده نه گؤزل منظره !
ترجمه: ملک نیاز که مردی سوار کار و تیرانداز بی نظیری بود، تفنگ شکاری ورندیل خود را به دوش می انداخت و روی زین اسب به پشت برگشته و ماهرانه تیراندازی می کرد و با اسب در حال تک و تاز به یک حرکت ناگهانی همچون عقاب تیز پرواز، گدوک و سر گردنه را به سیطره ی خود در می آورد.
در این موقع بود که دختران دم بخت هم پنجره ها را به قصد تماشای این هنر نمایی بی نظیر به سمت کوه می گشودند. و سبب می شدند منظره های زیبا و جدید و دیدنی به این چشم انداز اضافه شود

پاسخ به محسن
اولن چاپار کلمه ی فارسی نیست لذا از فل چاپماق هست که معانی گوناگونی داره
چهارپا معنی چهارپاداره چه ربطی به پیک داره عزیز من
اتابک در ترکی که به معنای پدر خاندان هست نیز در ترکی معنی نامه بر داره
...
[مشاهده متن کامل]

چاپماق رو ما برای اسب هم به کار میبر. اسب دوانیدن در ترکی آت چاپدیرماق هستش و این کلمه از ان اونه
یورتمه که شما برای اسب به کار میبرین یعنی به راه بردن که کلمه ای است ترکی میتونید ببینید دهخدا رو
یوروتمه یا یوگورتمه که شما میگین یورتمه یعنی راه انداختن اسپ و چاپدیرماق یعنی دواندن اسب
ضمنن سورتمه هم که اگه ببین تو دهخدا ترکیه اونم از واژه سوروتمه هست بعضیا فک میکنن سورتمه از سر خوردن عست ولی غیر اینه
سورتمه یا سوروتمه از کلمه سوروتماق هست یعنی کشیدن به همراه سر خوردن که خود وسیله به وسیله دیگر این کار رو میکنه معادل فارسی نداره
زولدماق در ترکی بهمعنی لیز خوردن هستش
سوروتدماق به معنی روی زمین کشیدن
سوروتدماق بعمهنی همون سورتمه
سورماق در ترکی یعنی روندن
چاپار از چاپدیرماق هست و از چاپیدن ماخوذ شده کامل ترکی

Burideh
هو
برید ، پست.
قاصد - پیک
پیک
وواژه ���چاپار���
دوست نازنین امیر محمد کم و بیش سیاهه کردند. . . اما واژه چاپار برگرفته از واژه و بن دستوری . . . ���چپری. . . . چپر . . . . . ستانده شده است. . . . . چپ یا چاپ . . . آر ( بن اوردن ) پس چاپار در چم چیزی را با تندی و چابکی اوردن. . . . چپر در چم بی درنگ کاری را کردن است . . . . . این واژه هنوز هم بکار میرود. . . . . چاپار پست ویژه در زمان هخامنشیان نیز بود . . . . . . وو اینان نامه ها و نوشته ها را با تندی و شتاب جابجا میکردند از پست جمهوری اسلامی برتر مینمود.
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)