چاوله. [ وَ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) گلی است. ( فرهنگ اسدی ) نام گلی باشد صد برگ و بغایت رنگین. ( برهان ) ( آنندراج ). گلی باشد خوشرنگ. ( جهانگیری ). گل سرخ صد برگ و بغایت رنگین. ( ناظم الاطباء ). گلی خوشرنگ و خوشبوی. گلی باشد نیکو : همی بوستان سازی از دشت او چمنهاش پر لاله و چاوله.
عنصری ( از فرهنگ اسدی ).
|| بمعنی کجواج و ناهموار نیز آمده است.( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
گل پربرگ ورنگین، گل سرخ صدبرگ، کج، معوج، کجواج، ناهموار، چوله هم میگویند ( صفت ) کج معوج .
فرهنگ معین
( ~. ) (ص . ) کج ، معوج . (لِ ) (اِ. ) گل صدبرگ که به غایت رنگین است .
فرهنگ عمید
نوعی گُل سرخ و پُربرگ: همی بوستان سازی از دشت او / چمنهاش پرلاله و چاوله (عنصری: ۳۴۶ ).