دل من ز خود بسکه چاهیده است
مگر گرمی از ثعلبش دیده است.
وحید ( در تعریف ثعلب فروش از آنندراج ).
شدم بمدرس و چاهید فوق دین سر و مغزم ز بس بگوش سخنهای سرد میرود آنجا.
ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).
|| سرد شدن دندان بخوردن تگرگ یا آب که بغایت سرد باشد. ( آنندراج ). || بهم خوردن دندانها از اثر سرما. ( ناظم الاطباء ).