چاه ورز، شهری در جنوب استان فارس ایران است. این شهر مرکز بخش چاه ورز از توابع شهرستان لامرد است. [ ۳]
این شهر حدود ۳۵۰ کیلومتر با شیراز فاصله دارد و در ۴۸۶ متری از سطح دریا[ ۴] و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس جنوبی واقع شده و آب وهوای آن گرمسیر و مالاریائی است. [ ۵]
نام چاه ورز در لغت نامه دهخدا چاه ورد آمده است و همچنین نوشته شده دهی از دهستان بیرم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. [ ۵] اما امروزه شغل بیشتر مردم این شهر کارهای تجاری ، اداری و خدماتی است. موقعیت تجاری این بخش و وجود راه های ارتباطی شهرستان لامرد به مرکز استان فارس و لارستان که درمحدوده چاه ورز واقع شده به این نقطه اهمیت داده است. [ ۶]
در اواسط قرن چهارم هجری عفیف الدین شاه زندو به چاه ورز حمله کرد[ ۷] [ ۸] و بعد از شکست ساکنان قدیم چاه ورز یعنی ساسانی ها از عرب ها این منطقه کاملاً خالی از سکنه شد تا عالی محب به این منطقه مهاجرت کرد. [ ۹]
نخل دوقلوی چاه ورز در کتاب فرهنگ عامه و آداب رسوم لامرد جزء ده آثار هدف گردشکری در شهرستان لامرد معرفی شده است. [ ۶] از آثار تاریخی این منطقه قلعهٔ گلرخ می باشد. [ ۱۰] سکهٔ پیدا شده از این محوطه ساخت شده در سال ۶۱۱ میلادی است. [ ۱۱]
چاه ورز اسم مرکبی است که از دو واژه چاه و ورز تشکیل شده، چاه فارسی که همان چاه آب است و[ ۱۲] ورز در اصل ورد دو معنی دارد، واژه عربی به معنی گل یا به معنی سطلی که آب را به وسیلهٔ آن از چاه می کشند است. [ ۱۳] ورد طبق قاعده ذال معجم تبدیل به ورذ شده است. قاعده ذال معجم به این گونه است که اگر قبل از دال مصوت بیاید دال به ذال تبدیل می یابد، [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶] در لهجهٔ مرسوم به شهرستان لامرد، ذال معجم رعایت می شود. [ ۶] همچنین این قاعده را شاعران پارسی زبان نیز رعایت می کردند چنانچه سعدی نبوذ را با لذیذ قافیه کرده است. [ ۱۷]
در کتاب تذکرهٔ شاه زندو که توسط سید علی اکبر بیرمی در سال ۱۲۰۸ ه. ق نوشته شده اسم چاه ورز با نام چاه برد آمده است. [ ۹] برد در لغت نامه دهخدا به چند معنی آمده، از جمله این معنی ها برد اسمِ فارسی به معنی سنگ و اسم عربی برد به معنی سرماست. [ ۱۸]
یک روایت محلی می گوید که در چاه چاه ورز گاوی بوده که آب را از چاه می کشیده است و به وسیله آن گله را آب می دادند و به همین دلیل این منطقه را چاه ورزا نامیده اند. [ ۹] ورزا در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین به معنی گاو نر است. [ ۱۹] [ ۲۰] ورزا در فرهنگ عمید به معنی گاو نر مخصوص شخم زدن زمین آمده است. [ ۲۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین شهر حدود ۳۵۰ کیلومتر با شیراز فاصله دارد و در ۴۸۶ متری از سطح دریا[ ۴] و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس جنوبی واقع شده و آب وهوای آن گرمسیر و مالاریائی است. [ ۵]
نام چاه ورز در لغت نامه دهخدا چاه ورد آمده است و همچنین نوشته شده دهی از دهستان بیرم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. [ ۵] اما امروزه شغل بیشتر مردم این شهر کارهای تجاری ، اداری و خدماتی است. موقعیت تجاری این بخش و وجود راه های ارتباطی شهرستان لامرد به مرکز استان فارس و لارستان که درمحدوده چاه ورز واقع شده به این نقطه اهمیت داده است. [ ۶]
در اواسط قرن چهارم هجری عفیف الدین شاه زندو به چاه ورز حمله کرد[ ۷] [ ۸] و بعد از شکست ساکنان قدیم چاه ورز یعنی ساسانی ها از عرب ها این منطقه کاملاً خالی از سکنه شد تا عالی محب به این منطقه مهاجرت کرد. [ ۹]
نخل دوقلوی چاه ورز در کتاب فرهنگ عامه و آداب رسوم لامرد جزء ده آثار هدف گردشکری در شهرستان لامرد معرفی شده است. [ ۶] از آثار تاریخی این منطقه قلعهٔ گلرخ می باشد. [ ۱۰] سکهٔ پیدا شده از این محوطه ساخت شده در سال ۶۱۱ میلادی است. [ ۱۱]
چاه ورز اسم مرکبی است که از دو واژه چاه و ورز تشکیل شده، چاه فارسی که همان چاه آب است و[ ۱۲] ورز در اصل ورد دو معنی دارد، واژه عربی به معنی گل یا به معنی سطلی که آب را به وسیلهٔ آن از چاه می کشند است. [ ۱۳] ورد طبق قاعده ذال معجم تبدیل به ورذ شده است. قاعده ذال معجم به این گونه است که اگر قبل از دال مصوت بیاید دال به ذال تبدیل می یابد، [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶] در لهجهٔ مرسوم به شهرستان لامرد، ذال معجم رعایت می شود. [ ۶] همچنین این قاعده را شاعران پارسی زبان نیز رعایت می کردند چنانچه سعدی نبوذ را با لذیذ قافیه کرده است. [ ۱۷]
در کتاب تذکرهٔ شاه زندو که توسط سید علی اکبر بیرمی در سال ۱۲۰۸ ه. ق نوشته شده اسم چاه ورز با نام چاه برد آمده است. [ ۹] برد در لغت نامه دهخدا به چند معنی آمده، از جمله این معنی ها برد اسمِ فارسی به معنی سنگ و اسم عربی برد به معنی سرماست. [ ۱۸]
یک روایت محلی می گوید که در چاه چاه ورز گاوی بوده که آب را از چاه می کشیده است و به وسیله آن گله را آب می دادند و به همین دلیل این منطقه را چاه ورزا نامیده اند. [ ۹] ورزا در لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین به معنی گاو نر است. [ ۱۹] [ ۲۰] ورزا در فرهنگ عمید به معنی گاو نر مخصوص شخم زدن زمین آمده است. [ ۲۱]
wiki: چاه ورز