دیکشنری
مترجم
بپرس
چامان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
چامان. ( نف ، ق ) در حال چامیدن. در حال چمیدن و بناز و عشوه خرامیدن. رجوع به جام شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک