این نظر با آن نظر چالیش کرد
ناگهانی از خرد خالیش کرد.
مولوی.
|| چالش. سعی و کوشش در جنگ. جنگ و جدال. رزم و پیکار : روز و شب در جنگ و اندر کشمکش
کرده چالیش اولش با آخرش.
مولوی.
چون خیالی در دل شه یا سپاه کرد در چالیش ایشان را تباه.
مولوی.
گر نبودی نفس و شیطان و هواگر نبودی زخم و چالیش و وغا.
مولوی.
جوشن و خود است مر چالیش راوین حریر و برد، مر تعریش را.
مولوی.
و رجوع به چالش شود.