چالگاه

/CAlgAh/

لغت نامه دهخدا

چالگاه. ( اِخ ) دهی از دهستان تیکوه بخش دیواندره شهرستان سنندج که در 42 هزارگزی شمال باختر دیواندره و یک هزارگزی شمال شوسه دیواندره به سقز واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و 84 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات و پشم میباشد. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

چالگاه. ( اِخ ) نام محلی کنار راه تهران به شاهی میان زیر آب و چاکسر و در 207700 گزی تهران واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

چالْگاه (corrie)
(یا: کوری) اصطلاحی برای گودالی با دیواره های پرشیب در دامنۀ کوهِ۱ ناحیۀ یخچالی۲. وزن و حرکت یخ، موجب مسطح شدن بستر گودال و فرسایش دیواره های آن می شود. چالگاه در بخش جلویی باز است و دیواره ها و پشت آن ستیغ۳ هایی می سازند. ممکن است در کف چالگاه دریاچه ای باشد که به آن تارن۴ می گویند. روند تشکیل چالگاه به این صورت است که برف در گودالی در دامنه های تپّه انباشته می شود، گودال براثر برفسابی۵ وسیع تر می شود، و بعدها برف به یخ تبدیل می شود. این گودال با سایش۶ و یخساری۷ عمیق تر می شود. یخ داخل چالگاه براثر نیروی گرانش۸ حرکت می کند و موجب عمیق ترشدن گودال می شود. از آن جا که برف در پای گودال قرار دارد و به آهستگی حرکت می کند، تیغه ای سنگی۹ (پشته۱۰ ای از سنگ سخت) شکل می گیرد. وقتی یخ ذوب شود، ممکن است دریاچه یا تارن در چالگاه تشکیل شود. دیوارۀ پرشیب پشتی ممکن است به شدت براثر فرآیند یخ زدگی ـ ذوب۱۱ هوازده شود. هوازدگی۱۲ موادی را برای سایش بعدی تولید می کند. در فرانسه و امریکای شمالی به سیرک۱۳ معروف است. کوه تیزه (ستیغ) پشتۀ پُرشیبی بین دو درۀ یخچالی یا دو چالگاه است. اگر سه چالگاه همگی از طرف نقطه ای مشابه فرسایش یابند، ممکن است کوه تیزه ای سه وجهی حاصل شود.
mountainsideglaciated areaarêtetarnnivationabrasionpluckinggravityrock lipridgefreeze-thawweatheringcirque

مترادف ها

cirque (اسم)
دایره کوچک، سیرک، چالگاه، میدان کوچک

circus (اسم)
سیرک، چالگاه

فارسی به عربی

سیرک

پیشنهاد کاربران

بپرس