چالمه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
چالمه در زبان کیگایی وقتی غذای سرد یا میوه سرد باهم یا در فصل سرد خورده میشد گفته میشود مثل هندوانه در پاییز و زمستان که در شخص حالاتی مانند سکته بوجود می آورد
در قدیم به سردی که باعث دل درد و سردرد و گاهی اسهال و تهوع میشد چالمه میگفتند . مثلا کسی که قلیان میکشید و فشارش می افتاد و سردی میکرد میگفتند چالمه کرده .
به معنی عمامه و یا بستن پارچه یا روسری بر سر است
من برا طب سنتی رفتم ضربان تو شکمم میزد گفت ضعیفتر می کنه بهش میگن چالمه
چالِمَه در زبان لری به معنی دل درد یا شکم دردکه شخص را بسیار بیقرار میکندودر اثر آن شخص مبتلا بسیار خمیازه میکشدبسیاری از پیرزنان و پیرمردان با روشهای متفاوتی اقدام به بریدن چالمه میکنند
معنیه کلمه چالمه درزبان لری یعنی چه
چالمه [اصطلاح عشایر]: دل درد کهنه