چالشگر. [ ل ِ گ َ ] ( ص مرکب ) شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). خرامنده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مبارز و دلاور. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مبارزی که خرامان بجنگ رود. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مبارزطلب. هماوردطلب. رزم جوی : ز گرز گرانسنگ چالشگران شده ماهی و گاو را سر گران.
نظامی.
|| و بمعنی حریص و طماع هم آمده است. ( برهان ). || شخص کثیرالجماع. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). حریص در جماع و مباشرت. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
کسی که ازروی کبرون وت وغرورمیخرامد، جنگجو ( صفت ) مبارز جنگجو.
فرهنگ معین
( ~. گَ ) (ص فا. ) ۱ - کسی که از روی کبر و غرور می خرامد. ۲ - جنگجو.
فرهنگ عمید
۱. کسی که از روی کبر و غرور و نخوت می خرامد. ۲. جنگجو، مبارز. ۳. دلیر.
پیشنهاد کاربران
چالشگر کسی که چالش ایجاد مینماید ، کسی که مشکلی را از نهان به عیان آورد و برخ بکسد
ضمن عرض سلام و تشکر خدمت شما پرفسورها تمنا میکنیم که هر چه واژه ای نوشتیم معنی صحیحشان رو بهمون عرض نمایید که باسوادتر شویم. / ( بی نهایت سپاسگزاریم )