چاقو کشی
/CAqukeSi/
مترادف چاقو کشی: چاقوزنی، زخم زنی، شرارت، اوباشیگری، باج گیری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
هرزگی . عربده جویی . ولگردی . باج خواهی . بچاق چی گری . پیچاق چی گری .
مترادف ها
وحشیگری، الواتی، چاقو کشی
چاقو کشی، چاقو یا شمشیر بزرگ
پیشنهاد کاربران
کسی که میترساند ممکن است در شکم فرد چاقو فرو کند ، من با اینکه حق پیشه هستم از صحنه های جر و بحث یا درگیری هایی که امکان چاقو کشی ، خونریزی و قتل وجود دارد سست و دست پاچه میشوم ، میترسم و بعضاً فرار میکنم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یا بهترین خودم نیستم ان شاء الله این مشکل من در بدعت های سرنوشت ساز با موهبت ها ، الطاف و امتیازهای خداوندی رفع و رجوع گردد . . . . ( ان الله مع الصابرین ، ان الله یحب التوابین و یحب المطهرین ، علم و دانایی ، اصلاح فردی ، جهاد فی سبیل الله )