چاریک. [ چارْ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) چهاریک. یک حصه از چهار حصه هر چیز باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). ربع. یک چهارم. یک قسمت از چهار قسمت هر چیز. یک بخش از چهار بخش هر چیز : سه یک بود تا چاریک بهر شاه قباد آمد و ده یک آورد راه.
فردوسی.
چاریک. [ چارْ ی َ ] ( اِخ ) ناحیه ای است مابین هرات و بلخ. ( مرآت البلدان ج 4 ص 66 ).
فرهنگ فارسی
ناحیه ایست مابین هرات و بلخ
فرهنگ عمید
= چهاریک
گویش مازنی
/chaar yek/ یک چهارم – نوعی شراکت و سهمیه بندی در اجاره ی زمین کشاورزی - واحدی در تقسیم تولیدات کشاورزی در نظام تولیدی ارباب رعیتی برابر با یک چهارم فارسی