چارگامه

لغت نامه دهخدا

چارگامه. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) اسب رهوار خوشرفتار باشد. ( برهان ). کنایه از اسب راهوار. ( آنندراج ). اسب تیزرو. اسب راهوار :
ساقیا اسب چارگامه بران
تا رکاب سه گانه بستانیم.
خاقانی ( از آنندراج ).
ز ابلق چارگامه شب و روز
ران یکرانت را لگد مرساد.
خاقانی.
|| و کنایه از گرم کردن هنگامه عشرت هم هست. ( برهان ). و رجوع به چهارگامه شود.

فرهنگ فارسی

چهارگامه، اسب تندرو، اسب راهوار
( اسم ) چهارگامه
اسب رهوار خوشرفتار باشد . کنایه از اسب راهوار .

فرهنگ عمید

اسب تندرو، اسب راهوار: ساقیا اسب چارگامه بران / تا رکاب سهگانه بستانیم (خاقانی: ۴۸۳ ).

جدول کلمات

اسب تند رو

پیشنهاد کاربران

بپرس