چارچارگوی. ( نف مرکب ) کنایه از هرزه و پوچ گوی. ( آنندراج ) : ارباب سخن گرچه که پیرم داننداز طبع جوان من سخن می رانندخواهم که کنم فکر رباعی چندی گو شاعر چارچارگویم خوانند.قبول ( از آنندراج ).