چاروادار

/CArvAdAr/

مترادف چاروادار: چهارپادار، مکاری

لغت نامه دهخدا

چاروادار. [ چارْ ] ( نف مرکب ) مکاری. مکری. آنکه خر و استر و یابو کرایه دهد بار و مسافر را و خود نیز همراه ستور خود باشد. کسی که اسب والاغ و قاطر برای بردن بار و مسافر کرایه دهد. خرکچی. قاطرچی. ستوربان. شخصی که چند الاغ یا اسب و قاطر دارد که بوسیله آن ها مسافران را از محلی بمحلی میبرد یا بار و مال التجاره حمل میکندو از این بابت وجهی میگیرد و امرار معاش مینماید.
- امثال :
وای بوقتی که چاروادار راهدار شود :
ریکاکه چاروادار نیه من ورا سرای نشمه.
هفتا قاطر قطار نیه من ورا سرای نشمه.

فرهنگ فارسی

چهارپادار، کسی که حیوانات بارکش رامیراند
مکاری . مکری . آنکه خر و استر و یابو کرایه دهد بار و مسافر را و خود نیز همراه ستور خود باشد .
( صفت ) کسی که حیوانات بارکش را میراند و یا با آنها بار بری کند.

فرهنگ معین

(ص فا. ) کسی که حیوانات بارکش را می راند یا با آن ها باربری کند.

فرهنگ عمید

کسی که حیوانات بارکش را می راند یا با آن ها باربری می کند، چهارپادار.

پیشنهاد کاربران

چاروادار و چهارپادار از لحاظ مفهومی یک واژه هستند که هر دو واژه در مفهوم به معنی داشتن یا راندن ( شبانی ) و نگهداری حیوانات اهلی است اما اگر با پیشوند �فحش�همراه شوند مفهوم دیگری اعم از بکار بردن کلام دون شأن انسان و گفتمان نازل و توهین در افواه عمومی بکار می رود.
چار وادار char vadar , در گویش شهر بلبکی به فردی گفته می شود که اداره کننده بخش اصطبل ارباب است
فحش وناسزای رکیک و زشت منظور دهان بی چاک و بست است
فحش - ناسزا ودشنامی که کلمات و اصطلاحات آن از ملزومات حرفه فوق برگرفته شده باشد مثل اصواتی که حین بلند کردن خرخسبیده ادا می شود یا حین راندن و تازاندن حیوان ( خر - قاطر یا اسب ) باب شدهاست. .

لیچار ( ریچار ) !
فقط در صورتی که مربوط به فحش و ناسزا باشد معنی های زیر را می دهد:
زشت، رَکیک وبد و. . . مثال:فحش چاروادار

بپرس