چاره داشتن

لغت نامه دهخدا

چاره داشتن. [ رَ / رِ ت َ ] ( مص مرکب ) علاج داشتن. درمان داشتن :
صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد.
حافظ ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

علاج داشتن . درمان داشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس