چارمرغ خلیل

لغت نامه دهخدا

چارمرغ خلیل. [ م ُ غ ِ خ َ] ( اِ مرکب ) کبوتر و زاغ و خروس و طاوس که حضرت خلیل ( ع ) بموجب امر حق تعالی گوشت هر یک از آن چهاربر سرکوهی نهاد و باز بسوی خود طلب فرمود آنها زنده شده حاضر آمدند. ( آنندراج ) ( غیاث ). || در ذبح طیور مذکور اشارت است بدان که کبوتر کنایه از الفت خلق و از خروس شهوت و از زاغ حرص مال و از طاوس زیب و آرایش ظاهری یعنی هر چهار صفات ، ترک کن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کبوتر و زاغ و خروس و طاوس که حضرت خلیل ( ع ) بموجب امر حقتعالی گوشت هر یک از آن چهار بر سر کوهی نهاد و باز بسوی خود طلب فرمود آنها زنده شده حاضر آمدند .

پیشنهاد کاربران

بپرس