هاینریش چارلز بوکوفسکی ( به انگلیسی: Henry Charles Bukowski ) ( زاده ۱۶ اوت ۱۹۲۰ – درگذشته ۹ مارس ۱۹۹۴ ) شاعر و داستان نویس آمریکایی متولد آلمان بود.
نوشته های بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی می کرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسنده ی تأثیرگذارِ معاصر نام برده می شود و سبک او بارها تقلید شده است. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، شش رمان و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رسانده است.
در سال ۱۹۸۶، مجله ی «تایمز» بوکوفسکی را «قهرمان فرودستان آمریکایی» نامید. [ ۱]
بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ در شهر آندرناخ آلمان در خانواده ی «هِنری کارل بوکوفسکی» زاد. مادرش، «کاترینا فِت» - که آلمانی ای اصیل بود - پدرش را که یک آلمانی - آمریکایی بود، پس از جنگ جهانی اول ملاقات کرده بود. پدربزرگِ پدری بوکوفسکی در آلمان زاده بود. پس از فروپاشی اقتصاد آلمان در پی جنگ جهانی اول، خانواده در سال ۱۹۲۳ به بالتیمور رفتند. در زبان انگلیسی، والدین بوکوفسکی او را به نام «هِنری» صدا می زدند؛ آنها تلفظ نام خانوادگیشان را نیز از Buk - ov - ski به Buk - cow - ski تغییر دادند. خانواده با پس انداز پول به حومه ی لس آنجلس - جایی که خانواده ی پدری بوکوفسکی زندگی می کردند - رفتند. در دوران کودکی بوکوفسکی، پدرش اغلب بیکار بود، و به باور بوکوفسکی بددهن و بدرفتار بود. پس از دانش آموختگی از دبیرستان لس آنجلس، بوکوفسکی دو سال در دانشگاه شهر لس آنجلس دوره های هنر، روزنامه نگاری و ادبیات را گذراند.
در بیست و سه سالگی، داستان کوتاه «عواقب یک یادداشت بلندِ مردود» بوکوفسکی در مجله ی داستان به چاپ رسید. دو سال بعد، داستان کوتاه «۲۰ تشکر از کاسلدان» منتشر شد. بوکوفسکی یک دهه ای نوشتن را بخاطر دردسرهای روند انتشار رها کرد. در طول این ده سال او در لس آنجلس زندگی می کرد و نیز مدتی را در ایالات متحده سرگردان بود، به کارهای موقتی فرودست مشغول بود و در اتاقهای ارزان روزگار می گذراند. بوکوفسکی اوایل دهه ی پنجاه در اداره ی پست لس آنجلس به شغل نامه رسانی مشغول شد اما پس از دوسال ونیم آن شغل را رها کرد. در ۱۹۵۵ بخاطر زخم معده ای تقریباً وخیم بستری شد؛ پس از ترخیص از بیمارستان، شعرسرایی را آغاز کرد. در ۱۹۵۷ با شاعر و نویسنده «باربارا فیری» ازدواج کرد، ازدواجی که در ۱۹۵۹ به جدایی انجامید. فیری اصرار داشت که جدایی آنها هیچ ارتباطی با ادبیات ندارد، اگرچه او اغلب به طور مشکوکی می گفت چیره دستی بوکوفسکی در شاعری است. در پی این جدایی، بوکوفسکی دوباره شرابخواری را از سر گرفت و به سرایش شعر ادامه داد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنوشته های بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی می کرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسنده ی تأثیرگذارِ معاصر نام برده می شود و سبک او بارها تقلید شده است. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، شش رمان و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رسانده است.
در سال ۱۹۸۶، مجله ی «تایمز» بوکوفسکی را «قهرمان فرودستان آمریکایی» نامید. [ ۱]
بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ در شهر آندرناخ آلمان در خانواده ی «هِنری کارل بوکوفسکی» زاد. مادرش، «کاترینا فِت» - که آلمانی ای اصیل بود - پدرش را که یک آلمانی - آمریکایی بود، پس از جنگ جهانی اول ملاقات کرده بود. پدربزرگِ پدری بوکوفسکی در آلمان زاده بود. پس از فروپاشی اقتصاد آلمان در پی جنگ جهانی اول، خانواده در سال ۱۹۲۳ به بالتیمور رفتند. در زبان انگلیسی، والدین بوکوفسکی او را به نام «هِنری» صدا می زدند؛ آنها تلفظ نام خانوادگیشان را نیز از Buk - ov - ski به Buk - cow - ski تغییر دادند. خانواده با پس انداز پول به حومه ی لس آنجلس - جایی که خانواده ی پدری بوکوفسکی زندگی می کردند - رفتند. در دوران کودکی بوکوفسکی، پدرش اغلب بیکار بود، و به باور بوکوفسکی بددهن و بدرفتار بود. پس از دانش آموختگی از دبیرستان لس آنجلس، بوکوفسکی دو سال در دانشگاه شهر لس آنجلس دوره های هنر، روزنامه نگاری و ادبیات را گذراند.
در بیست و سه سالگی، داستان کوتاه «عواقب یک یادداشت بلندِ مردود» بوکوفسکی در مجله ی داستان به چاپ رسید. دو سال بعد، داستان کوتاه «۲۰ تشکر از کاسلدان» منتشر شد. بوکوفسکی یک دهه ای نوشتن را بخاطر دردسرهای روند انتشار رها کرد. در طول این ده سال او در لس آنجلس زندگی می کرد و نیز مدتی را در ایالات متحده سرگردان بود، به کارهای موقتی فرودست مشغول بود و در اتاقهای ارزان روزگار می گذراند. بوکوفسکی اوایل دهه ی پنجاه در اداره ی پست لس آنجلس به شغل نامه رسانی مشغول شد اما پس از دوسال ونیم آن شغل را رها کرد. در ۱۹۵۵ بخاطر زخم معده ای تقریباً وخیم بستری شد؛ پس از ترخیص از بیمارستان، شعرسرایی را آغاز کرد. در ۱۹۵۷ با شاعر و نویسنده «باربارا فیری» ازدواج کرد، ازدواجی که در ۱۹۵۹ به جدایی انجامید. فیری اصرار داشت که جدایی آنها هیچ ارتباطی با ادبیات ندارد، اگرچه او اغلب به طور مشکوکی می گفت چیره دستی بوکوفسکی در شاعری است. در پی این جدایی، بوکوفسکی دوباره شرابخواری را از سر گرفت و به سرایش شعر ادامه داد.
wiki: چارلز بوکوفسکی