چارشنبه سوری

لغت نامه دهخدا

چارشنبه سوری. [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) آخرین چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب برگزار میکنند. جشن چارشنبه سوری که از جشن های ملی و باستانی ایرانیان است و هنوز در بسیاری از شهرهاو روستاهای ایران شب این روز را بطرزی خاص جشن میگیرند. سعید نفیسی استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است... شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت. آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است. آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان واز خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیزدر جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند.
توپ مروارید: در میدان ارک طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفه ای جاگرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید - شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی که در آرزوی شوی بودند ازآن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و اززیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچه های شیرخوار را که به اصطلاح «نحسی » میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدندو افسانه های گوناگون در حق آن میگفتند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آخرین چهارشنب. اسفند ماه هر سال ٠ شمسی که ایرانیان در شب آن چهار شنبه جشن چار شنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب بر گزار میکنند ٠ جشن چار شنبه سوری که از جشن های ملی و باستانی ایرانیانست و هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران شب این روز را بطرزی خاص جشن میگیرند ٠ توپ مروارید : در میدان ارگ طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفه ای جا گرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید شبهای چهار شنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصا آن زنانی که در آرزوی شوی بودند از آن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و از زیر آن میگذشتند و در بر آوده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچه های شیر خوار را که باصطلاح (( نحسی ) ) میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توش مروارید وسر در نقاره خانه میگذراندند . این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانهای گوناگون در حق آن میگفتند . آتش افروختن : زیبا ترین و شاید قدیمترین آداب چهار شنبه سوری آتش افروختن و جستن از آن و شادی کردن در کنار آتش است . کوزه شکستن : مردم طهران تا چند سال پیش که از سر در نقاره خاله بالا میرفتند کوزه ای آب ندیده با خود میبردند و از آنجا بزمین میافکندند و میشکستند و کسانی تکه بدانجا دسترس نداشتند از بام خویش کوزه را بزمین میافکندند اینکار در بسیاری از نقاط ایران معمولست و عقیده دارند که بلا ها و قضا های بد را در کوزه متراکم کرده اند و چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع شود ... آجیل : در شب چهار شنبه سوری آجیل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصا بایستی آجیل شور و شیرن باشد ... در میان زنان ایران در شب چهار شنبه سوری و حتی مواقع دیگری که کسیرا مشکلی در پیش باشد و استجابت مرادی را بخواهد آجیل مخصوصی با آداب و حضور قلب خاصی معمول است که آنرا نذر میکنند و داستان شیرینی برای ابتکار آن میگویند .... آجیل مشکل گشا از آداب خاص شب چهار شنبه سوری نیست ولی کسانی که بدان اعتقاد کامل دارند گذشته از آنکه شب جمع. آخر هر ماه بدان عمل میکنند شب چهار شنبه سوری نیز باداب آن میپردازند . فالگوش : کسانیکه حاجتی دارند شب چهار شنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهار راهی یا اگر چهار راه نبود بر سر چهار راهی یا اگر چهار راه نبود بر سر رهگذری بفالگوش میایستند و نخستین عابری را که گذشت بسخن او توجه می کنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود بفال نیک یا بفال بد میگیرند اگر آن نخستین سخن باجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزو بر آورده است و گر نه بر آورده نیست . همین فالرا ممکن است بر پشت در خانه ای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته بپشت در آمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه یا اطاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فرا داد و اولین سختی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا نار وا ماندن آن فال گرفت . گره گشایی : کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقده ای در کارشان روی داده است چاره جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوش. دستمالی یا چارقدی یا گوش. دیگر از جام. خود و یا پارچه ایرا گره زنند و بر سر راهی بایستند و از اولین کسیکه بریشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه ای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آنرا بنخستین کسیکه از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فرو بست. آن درمانده باز کند . دفع چشم زخم و بخت گشایی : برای بخت گشایی در شب چهار شنب. سوری تدابیری معمول است و از همه شگفت تر آن است که بد باغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی بر میدارند و با خود بخانه میاوردند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند ٠ کندرو خوشبو : یکی از آداب چهارشنبه سوری آنست که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او : (( کندر و شا برای کار گشا ) ) میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو بقبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و (( خوشبو ) ) میخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو بقبله باشد میروند و مقداری کندر و اسفند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند ٠ قلیا سودن : یکی از وسایل دفع جادو در شب چهار شنبه سوری قلیا سودنست اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهار گوش. صحن خانه ای که آنرا جادو کردهاند میریزند و یقین دارند که بهمین تدبیر جادو باطل میشود ٠ آش بیمار : در خانه ای که بیماری باشد شب چهار شنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او بسال دیگر نرسد برای اینکار آشی میپزند که در میان زنان باسم (( آش بیمار ) ) یا (( آش امام زین العابدین بیمار ) ) معروفست باید بادی. مسین بدست گرفت و با قاشق بدر خانه ای یا بدر اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق و جدانا مکلف است کهچیزی که بتوان در آش ریخت مانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هرچه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد ٠ هر چه در ظرف ریخته میشود باید در ترکیب آش داخل شود و اگر پول در آن ظرف در یوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دید و از آن آش بیمار را داد و باز ماند. آن را به تهی دستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا می بخشد ٠ فال گرفتن با بولوئی : یکی از شیرین ترین آداب چهار شنبه سوری که بیشتر جنب. بازی و تفریح گوارایی دارد فال گرفتن با بولونی است ٠ بولونی کوز. بدهان گشاد کوچکی است که در خانه های ما فراوانست و در آن ادویه خشک یا ترشی و مربا و غیره میریزند زنان و دختران جوان گرد یکدیگر جمع میشوند و کوزه ای را میاورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانه ای از و بشمار میرود در آن بولونی میاندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بد ذن تفال کرد بر قطعه های کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بلونی می کند و پاره ای کاغذ را بیرون می آورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است می خواند سپس همان دختر یکی از اشیائ را بیرون می آورد و ارائه می دهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زده اند .

فرهنگ عمید

= چهارشنبه سوری

پیشنهاد کاربران

بپرس