چارتاق
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
چارتاق: [ اصطلاح در تداول عامه ]بالتمام باز، کاملا باز ، چارطاق گذاشتن در ؛ هر دو لنگه ی آن را بالتمام و کامل باز گذاشتن.
( ( درماشین رو خانه چارتاق باز بود. رنو سرمه یی رفت توی حیاط بزرگ و دم پله های پهن ایوان ترمز کرد. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص29 . ) )
( ( درماشین رو خانه چارتاق باز بود. رنو سرمه یی رفت توی حیاط بزرگ و دم پله های پهن ایوان ترمز کرد. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص29 . ) )