چارباغ اصفهان
لغت نامه دهخدا
عجب چارباغی است عشرت فزا
گرش ثانی خلد گویند شاید.
چو تاریخ آن دل طلب کرد گفتم
نهالش بکام دل شه برآید.
مؤلف گوید اهل اصفهان الاَّن که چارباغ گویند مقصودشان همان خیابان است نه باغات حوالی و وضع خیابان چنان است که از اول الی آخر چهار ردیف چنارغرس شده و در این زمان آن چنارها به درجه ای عظمت بهم رسانیده که مطرح انظار و معروف امصار است. در وسط آب نما و در طرفین سردرهای متعدد است متوازی که هر یک سر در باغی است و فیمابین هر دو سر در حوضی و بعضی باغها هنوز مشجر و برخی بی درخت یا کم درخت است و الان بجای اشجار زراعت میکنند در خیابان درختهای گل سرخ و غیره بسیار غرس کرده بودند که در این عصر معدودی از این درخت ها دیده میشود وسط این چارباغ سر در مدرسه چارباغ است از بناهای سلاطین صفویه که از ابنیه بزرگ بسیار مستحکم و با صفای ایران بلکه عالم محسوب میشود نهر آبی به عظمت رودخانه از وسط مدرسه میگذرد نزهت این چارباغ خاصه در فصل بهار بواسطه کثرت گل و ازهار و نغمات طیور و لطافت هوا و حسن موقع به درجه ای است که از حیز وصف بیرون است و یکی از شعرای اصفهان راست :
شنیده ای که ارم روضه ای است بس خرم
به چارباغ صفاهان شباهتی دارد.
در فصل گردش و تفرج اغلب از روزها اهل اصفهان فوج فوج در این خیابان و مدرسه ٔمزبوره به تفرج میگذرانند. ( مرآت البلدان ج 4 ص 30 ). نام باغی در صفاهان. ( آنندراج ). باغ سلطنتی معروفی دراصفهان از بناهای شاه عباس اول. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید